روزهای زندگی

روزهای زندگی

وبلاگی برای بروز افکار من. برای بیان دیدگاههای من.
روزهای زندگی

روزهای زندگی

وبلاگی برای بروز افکار من. برای بیان دیدگاههای من.

انگیزه

گرممه.

هوا خیلی گرم شده مخصوصا نیمه جنوبی کشور از جمله استان ما.

وای یاسوج با این کوهستانی بودنش اینقده گرم شده که نگو. خونه جدید کولر نداره و صاحبخونه قول داده شنبه برامون بخره.

مردیم از گرما ...


داشتم فکر میکردم کتابهامو دم دستم بذارم و هرزگاهی برگردم به سالهای دانشگاه و یکیشو تو آرامش بدون استرس امتحان بخونم.

با خودم میگفتم باید براش وقت بذارم که همسری گفت عمرا بتونی کتاب تخصصی بخونی. انگیزه شو نداری.

خیلی راجع بهش حرف زدیم. راست میگه خوندن متون سنگین علمی و تخصصی انگیزه خیلی بالایی میخواد که من فعلا ندارم و ترجیح میدم شب آید و سرآید. 

ولی خب آدم باید انگیزه رو خودش ایجاد کنه. اما چطوری؟

چطوری انگیزه مطالعه کتابهای معماری منظر و محیط زیست رو ایجاد کنم؟؟!!

بخونمش که چی بشه؟!

چرا تو کشور ما در هر زمینه ای به این سوال میرسیم :

《 که چی بشه؟؟》


چرا امید و انگیزه ای برامون نمونده؟!

من حس پوچی دارم. خیلی زیاد.

تا کی شب آید و سرآید؟!

تا کی تی وی و فضای مجازی و خانه داری و آشپزی؟ آخرش چی؟

اصلا یک انسان تو زندگیش باید چه کنه؟

ما برای چی ایجاد شدیم؟


ذهنم درگیره. جواب سوالامو نمیدونم. خسته ام .... خیلی ....

درد و دل

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.