ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آخرین هفته ها و روزهای ترم ۳ ارشد رو میگذرونم و دیگه در این مقطع داره درسم تموم میشه.
روزهای سه شنبه کلاس دارم.
امروز دانشگاه بودم و قرار شد ، برادرشوهرم اولین درس آشپزی اش رو اجرا کنه.
غروب که برگشتم ، همسر گفت برادرش تونست یه کته خوب درست کنه و خودش و برادرهاش و مادرش رو ساپورت کرد.
فکر کنم خودش هم خیلی خوشحال شد که تونست اینکار رو خوب انجام بده.
* * * چند روزه حالم خوب نیست. دل درد و دل پیچه و تهوع و سردرد و بیحالی و ضعف و عرق سرد دارم. هرچی دارو تو حوزه گوارش بود خوردم ولی هنوزم دردها پابرجا هستن.
خواهرم و شوهرش هم اینطوری شدن.
** * خواهربزرگم یه کیست تو پاش دراومده شنبه باید عمل بشه. احتمالا من باهاش برم که کمکش باشم. چون خیلی میترسه. خدا کمکش کنه مشکل حادی نباشه و با همین عمل حل بشه. کاش خدا با خواهرم مهربونتر باشه. خیلی تو زندگی اذیت شد.
** * قدیما چقدر ذوق شب یلدا داشتم. از هفته ها قبل برنامه براش میریختم. امسال هیچ ایده ای ندارم.