ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
همین الآن چشام باز کردم و از خوابی بیدار شدم که سراسر ترس و وحشت و صحنه های فجیع بود.
میدونم تعبیر بدی داره. یادداشتش میکنم اینجا ببینم تعبیر میشه یا به خیر میشه. از شدت ترس، تپش قلب شدید دارم.
خواب دیدم خونه برادرشوهرم و جاری ام هستیم. صاعقه های وحشتناکی به زمین میخوره که از شدت یکی اش زمین خونه ی برادرشوهرم شکاف عمیقی برداشت. ۵ ، ۶ صاعقه مهیب رخ داد.
من و همسرم و برادرشوهرم و جاری ام اونجا بودیم. من دنبال پناهگاه میگشتم و سعی میکردم به بقیه بگم کجا بهتره برای پناه گرفتن، اما جاری ام تو وسط صاعقه ها میرفت و میومد. هم خودش هم برادرشوهرم. ولی من و همسر کنار ایستاده بودیم.
آخرشم صاعقه برخورد کرد با یکی از دوستان برادرشوهرم و اونو دیوانه کرد. بعدش نمیدونم چطور از اون مهلکه بیرون اومدیم. برادرشوهرم نشست پشت ماشین و ماهم همراهش بودیم و دنبال درمانگاه میگشتیم برای اون فردی که صاعقه خورد بهش که تو همین لحظه آلارم گوشی ام زنگ خورد و بیدار شدم.
واااای خدا به خیر کنه.
خدا رحم کنه.
بخصوص که این نوروز گذشته، برادرشوهرم و جاری ام مشکلات داشتن.