ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
چه میکنی؟ چه میکنی؟
درین پلید دخمهها
سیاهها، کبودها
بخارها و دودها؟
ببین چه تیشه میزنی
به ریشهٔ جوانیت
به عمر و زندگانیت
به هستیت، جوانیت
تبه شدی و مردنی
به گورکن سپردنی
چه میکنی؟ چه میکنی؟
چه میکنم؟ بیا ببین
که چون یلان تهمتن
چه سان نبرد میکنم
اجاق این شراره را
که سوزد و گدازدم
چو آتش وجود خود
خموش و سرد میکنم
که بود و کیست دشمنم؟
یگانه دشمن جهان
هم آشکار، هم نهان
همان روان بی امان
زمان، زمان، زمان، زمان
سپاه بیکران او
دقیقهها و لحظهها
غروب و بامدادها
گذشتهها و یادها
رفیقها و خویشها
خراشها و ریشها
سراب نوش و نیشها
فریب شاید و اگر
چو کاشهای کیشها
بسا خسا به جای گل
بسا پسا چو پیشها
دروغهای دستها
چو لافهای مستها
به چشمها، غبارها
به کارها، شکستها
نویدها، درودها
نبودها و بودها
سپاه پهلوان من
به دخمهها و دامها
پیالهها و جامها
نگاهها، سکوتها
جویدن بروتها
شرابها و دودها
سیاهها، کبودها
بیا ببین، بیا ببین
چه سان نبرد میکنم
شکفتههای سبز را
چگونه زرد میکنم
《مهدی اخوان ثالث》
سلام اجی خوبی خیلی شعر قشنگی بود ان شاءالله که روزهای خوب و شادی در انتظارت باشه اجی
سلام الهه جون. ممنون. ان شالله و همچنین تو دختر مهربون
نام اخوان ثالث که می آید، جانم آتش میگیرد.
من ارادت خاصی به اخوان ثالث دارم. شعرهاش خیلی خاص هستن.