روزهای زندگی

روزهای زندگی

وبلاگی برای بروز افکار من. برای بیان دیدگاههای من.
روزهای زندگی

روزهای زندگی

وبلاگی برای بروز افکار من. برای بیان دیدگاههای من.

خوشایند طور 2

نمیتونم فقط پست های منفی نگرانه بذارم.

باید وقتی حس خوب دارم هم اونو بیان کنم تا تعادل برقرار بشه.


این هفته دو روز کلاس داشتم.

یه روزش سر تا پا مشکی پوشیدم از این مانتو و شلوارهای اداری خانمانه طور. وقتی رفتم سر کلاس اکثر دخترها گفتن چقدر تغییر کردی چقدر مشکی بهت میاد. حسش جالب بود برام. گفتن خیلی شبیه خانم معلم ها ، استادا شدی.

روز بعدش مانتو چهارخونه کرم رنگی پوشیدم با شلوار لی جذب و کفش اسپرت و مقنعه مشکی.

همین که دخترها دیدنم سریع گفتن چقدر رنگ روشن بهت میاد. چه مانتوی خوبی.

بهشون گفتم این مانتو رو خودم ۴ ،۵ سال پیش دوختم.

براشون خیلی جالب بود و کلی تحسینم کردن.

این روز هم حس خوب بهم دادن.

یک استادی داریم حدود ۶۰ سالش میشه. موهاش سفید شده دیگه. خیلی مهربون و دوست داشتنیه.

با تک تک مون سلام احوالپرسی جداگانه با ذکر نام انجام میده.

بهم گفت خانم فلانی انگار امروز حالت بهتره خداروشکر. گفتم استاد چند وقته خوب نیستم. کمی باهم گپ زدیم. استاد حس مثبت القا کرد.

کلا شخصیت مثبت نگر  ، خوش بین ، مهربون ، با عاطفه ، انرژی مثبته. بسیار با جنبه. بسیار متین. بسیار خانواده دوست و متشخص. متوجه شدیم پدر و مادرِ سالمندش رو خودش نگه داری میکنه. به بچه هاش چه خوب میرسه. خدایی استاد باسوادی هم هست. 

دیگه  با هم با زبان لُری مکالمه کردیم و حس جالبی داشت.


یک استادِ خانمی هم داریم همه ی بچه های گروه دوستش دارن و خیلی احترام براش قائلن. بسیار علمی ، حرفه ای هست. خوشرو ، لبخند بر لب ، چهره مهربون ، انرژی مثبت.

چقدر احترام برای دانشجو قائله. چه با حوصله به سوالاتمون جواب میده. حتی اگر سوال پیش پا افتاده و سطح پایینی باشه.

عمرا اگر شخصیتت رو خرد کنه یا تحقیرت کنه یا حتی بخواد طعنه و کنایه بزنه. اصلا و ابدا اهل چنین کاری نیست. بجاش چقدر با حوصله برخورد میکنه.

کلاسهاش هم معمولا شلوغن. بچه های کارشناسی هم میان سر کلاسهای ما.

از این چند مورد حس خوبی گرفتم.

ولی از عمق نداشتن اطلاعاتم ناراحتم. امروز فهمیدم باید بطور اساسی در مطالب روانشناسی غور کنم و بقول معروف شخمش بزنم و جای هیچ گونه ابهامی تو مغزم نذارم.

و این خیلی زمان بره.

خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد  زمان میبره.

ولی خب همینکه فهمیدم باید اصولی و اساسی نظریه ها رو بررسی کنم و بفهمم و به عمقشون پی ببرم و با هم قیاسشون کنم ، همینم خوبه. 

چون زیر کار دَرروی  رو از خودم دور میکنم.


یه کار خوب دیگه هم امروز انجام دادم.

یکی از بچه ها پرسشنامه های دوستش رو آورد دانشگاه تا دانشجوها براش پر کنن. موضوعش درباره خودکشی بود.

به منم دادن گفتن پر کن. من فکر میکردم نظرمونو به عنوان یه فرد عادی می پرسن که آیا تا حالا به خودکشی فکر کردی یا نه.

هی سوالاتو میخوندم و تیک خیر میزدم. دیدم سوالات عجیبن انگار. از اون دانشجو پرسیدم این چه جور پرسشنامه ایه؟ گفت باید تو بجای یک فرد خودکشی کرده پرش کنی!!!

گفتم چی؟؟؟؟

من که امید به زندگیم بالاست. چرا از دید یک فردی که اینکار کرده پر کنم؟

فهمیدم داره داده سازی میکنه چون کیس واقعی نتونسته پیدا کنه.

عذرخواهی کردم و گفتم من پر نمیکنم. وجدان اخلاقی ام نمیذاره.

برگه هاشو پس دادم.

سر کلاس spss  هم وقتی استاد داشت آلفای کرونباخ و درصدشو میگفت که چند باید باشه تا مورد قبول باشه به اینم اشاره کرد که خیلی ها تو پژوهش دست میبرن سوالات رو حذف میکنن یا داده های الکی وارد میکنن تا فقط کار انجام بشه ولی روایی و پایایی ها جور در نمیاد و گندش در میاد!

و بحث رفت روی وجدان اخلاقی و رعایت اخلاقیات در پژوهش.

و اینکه تو ایران خیلی ها اخلاقی عمل نمیکنن!

موقت

بتسابه جون آیا اجازه است کامنتت را عمومی کنم؟

اگر نه آدرس وبلاگ یا آیدی تلگرام برام بذار تا باهم صحبت کنیم.

خودکشی یک پزشک زن

توی پست روز ۲ اردیبهشت داشتم از کنکور و پزشکی حرف میزدم و اینکه چرا آمار خودکشی در پزشکان زیاد شده و اصلا چی شده؟


بفرمایید ...

شاهد از غیب رسید.

همین دو سه روز پیش خانم دکتر سمیرا آل سعیدی فوق تخصص روماتولوژی ، خودکشی کردند.

در اوج جایگاه اجتماعی‌. بر فراز قله های موفقیت. با چهره ای دلنشین و زیبا. با داشتن فرزند و کلی مسائل دیگه ...

اینطور که بررسی کردند ایشون از وضع جامعه ناامید بودن.


واقعا غم انگیزه.

واقعا غم انگیزه.

واقعا غم انگیزه.


آدم حرفی به زبونش نمیاد ... 


کاش کسی فکری بحال این معضل میکرد. چی شد که اینقدر مردم ما ناامید و خسته و دلزده اند از زندگی که حاضرند تمام چیزهایی که براشون سالها جون کندند و زحمت کشیدن ، رها کنند ...

مگر قرار نبود تمدنی نوین برای جهان خلق کنند که تمام ابعاد و ساحتهای انسانی درش به اوج و اعلا برسه و همه احساس خوشبختی کنند. پس چی شد؟! 


خرید و فروش سوالات

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تولد بابا

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

زایش

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خوشایند طور

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

در آستانه ی کنکور

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

روانشناسی شخصیت پیشرفته

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

حسود

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.