روزهای زندگی

روزهای زندگی

وبلاگی برای بروز افکار من. برای بیان دیدگاههای من.
روزهای زندگی

روزهای زندگی

وبلاگی برای بروز افکار من. برای بیان دیدگاههای من.

عکس نامه ( آشپزی و عکاسی طبیعت ) و فیلم the others











* * *  عکس اول یه جور کته گوشته. که اخیرا فهمیدم بهش میگن گبولی گوشت که بندرعباسی ها درست میکنن.

عکس دوم دلمه که خرداد بود درست کردم. 

عکس سوم روز 13 بدر هست که من و همسری تک و تنها  رفتیم پارک جنگلی یاسوج. من غمگین بودم و دردهایی داشتم فردا صبحش بچه ام سقط شد.

عکس چهارم فروردین 97 هست تو جاده یاسوج به دهدشت.

عکس پنجم مربوط به زمستان 96 هست دقیقا روز قبل انتقالم با دوستانمون رفتیم توچال. اون روز خیلی هوا آلوده بود. وحشتناک. طوریکه اصلا تهران دیده نمیشد.

تو تهران چقدر تفریح کردن وقت و هزینه میخواد !!!

واسه یه تله کابین ناقابل ما از صبح تا غروب درگیر بودیم. البته بگم از اون سر تهران اومدیم این سرش. چقدم شلوغ بود تو اون هوای مزخرف.

آقا ما تله کابین سوار شدیم با دوستان بزن و بکوب و آواز و مسخره بازی دراوردیم تا ایستگاه 5. بچه ها گفتن بریم بالاتر ولی ما گفتیم همینجا بسه. خیلی شلوغه تا بخوایم برگردیم شب میشه. کل بعدازظهر رو ما سر صف بودیم که کابین گیرمون بیاد. آخرشم کابین ها رو مجبور شدن 6 نفره پر کنن. دو تا خارجی تو کابین ما گذاشتن. اولاش چیزی نمیگفتیم وسطهاش گفتیم بیخیال بزنیم و بخونیم اونها هم کیف کنن. خخخخخ باحال بود. چقدر سرد بود. یخ زدیم. ناهارمونم نزدیک غروب خوردیم!!!


حالا ما مفتی (رایگان) میریم طبیعت. ده دقیقه هم زمان نمیبره. کنار کوه پیاده میشیم و اونهایی که میخوان برن کوهنوردی چند ساعته با پا میرن و برمیگردن. البته بستگی به بالارفتن و ارتفاع داره. 


راستی حجم و پیکسل عکسها رو خیلی کم کردم تا بتونم آپلودش کنم واسه اینجا. دیگه اگر کیفیتش خوب نیست دلیلش اینه.


* * * و اما درباره فیلم the others :

راستش چون شب نگاهش کردم یکم حس ترس اومد سراغم.

هیجانی و رازآلود و کمی ترسناک بود. مخصوصا سکانسهای پایانیش که خانمه (گریس) فهمید اونها مردن. هم خودش و هم بچه هاش و در دنیای دیگری هستن و دارن با مرده های دیگه حرف میزنن.

وای یه حالی شدم.

در کل فیلم جالبی بود.





نظرات 10 + ارسال نظر
Reyhane R چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت 08:48

قشنگ بودن عکسا.ممنون که عکسهای زیبا تو به اشتراک میزاری
من عاشق دلمه ام ولی اهل منزل دوست ندارن.معمولا چیزایی رو که هوس کنم و اینا دوست نداشته باشن میگم مامانم درست کنه و اونجا میخورم

ممنون ریحانه جون.
منم عاشق دلمه ام. همسرم هم خیلی دوست داره. وقتی درست میکنم سرش دعوا میکنیم خخخخ

نسیم سه‌شنبه 13 آذر 1397 ساعت 11:23 http://ghasedakemehr.blogsky.com/

عجب عکساییییییی درسته تهران امکاناتش زیاده ولی وقت و هزینه زیادی رو نیاز داره و معمولا عامه مردم نمیتونن ازش استفاده کنن. واقعا هوای خوب و طبیعت بکر شهرستان ها غنیمتیه. من که عاشقشم.

ممنون عزیزم.
آره بابا. من که اصلا از تهران و تفریحاتش خوشم نمیاد. واسه استفاده از امکاناتش هم باید سختیهایی چون ترافیک و هوای آلوده رو تحمل کنی. به نظر من که نمیارزه.
ما خداروشکر شیراز بهمون نزدیکه که هم قطب پزشکیه کشوره هم اجناس خوب گیر میاد و هم جاهای دیدنی زیادی داره.

زینب(مسافرکربلا) یکشنبه 11 آذر 1397 ساعت 14:21

به به از این دلبرهای خوشمزه:)
مرضیه جان جدا که خوش به حالت که انقدر به طبیعت نزدیکید و جدای از اون یه همراه خوب هم داری:)
عکسای طبیعت هم عالی ان:)

جات خالی زینب گلی.
ممنون گلم. ایشالا قسمت تو و همه ی دختران خوب مملکتم یار مهربون و عاشق و چشم و دل پاک بشه که حتی تو چهار دیواری و از پشت پنجره هم که نگاه به دنیا کنی حس های خوب رو تجربه کنی.

فری خانوم یکشنبه 11 آذر 1397 ساعت 10:44 http://656892.blogsky.com

سلام عزیزم
چه جالب نمی دونستم اسمشو ولی منم این غذا رو درست می کنم
به به دلمه ... چقدر شکموام الان به مامانم گفتم برای یلدا دلمه درست کن ...
ممنون بابت عکس های طبیعت .... عاااالی

سلام خانم گل. چطوری؟
آره ما هم سالهاست درستش میکنیم ولی اسمشو نمیدونستیم. اخیرا فهمیدم گبولی گوشت اسمشه.
وای من دلم لک زده واسه دلمه.
چه خوب که مامانت میتونه برات درست کنه. پیشاپیش نوش جان.
لطف داری گلم. مرسی

مهتا شنبه 10 آذر 1397 ساعت 21:55

منم این فیلم دیدم. به نظرم خیلی جالبه و دقیقا آدم یه حالی میشه وقتی ته داستان واقعیت میفهمه.

چقدر شما هنرمندی. من شدیدااااااا هوس دلمه هات کردم.

من یه لیست بزرگی از اینجور فیلمها دارم که خیلی پیچیدهان و آخرشون خیلی غیرمنتظره تموم میشه. اینقده جالبن که نگو. حالا تو پست جدیدم حتما درباره یکی دیگه اش مینویسم.

آخ آخ آخ . شرمنده مهتا. ببخش. من اصلا حواسم نبود تو حامله ای. شرمنده دلت خواست عذر میخوام. کاش یه جوری گیرت بیاد بخوری به دلت نمونه.

مادر تنها شنبه 10 آذر 1397 ساعت 15:08

من the others رو خیلی دوست داشتم و وقتی بیست و یکی دوسالم بود دیدم و یادم اخر فیلم حسابی شوکه شدم از اینکه فهمیدم در تمام مدت فیلم نیکول کیدمن مرده بوده و نمی دونسته!

وای منم شوکه شدم. اصلا یه حالی بودم تا چند روز.

. شنبه 10 آذر 1397 ساعت 12:08 http://fidgety.blogsky.com

باید همون تو اینستا عکس ها رو دانلود کنم وگرنه نمیدونم چرا برا من عکسا باز نمیشن

آره اینستا خیلی راحتتره واسه عکس گذاشتن و دیدن.
نظر بدی هم خوشحال میشم
شما که انگاری زیاد فعال نیستی. ولی چند تا از عکسهات
خیلی برام جالب بودن. مثل عکس بابات. عکس بچگیهاتون. خونه تون. خاطره ها جالبن

بهامین شنبه 10 آذر 1397 ساعت 11:23

مرضیه جان کدبانو*.*
واجب شد من یه بار بیام مسافرت سمت شهر شما بخاطر طبیعت قشنگش^.^

عزیزم. هر وقت بیای قدمت روی چشم.

الی جمعه 9 آذر 1397 ساعت 11:57 http://mamanemicrooei.blogfa.com

این فیلم قدیمی هست درسته؟من تقریبا ده سال پیش دیدمش هنوز میاد جلو چشمم...خصوصا اونجایی که خانمه فکر میکرد دخترشه بعد میرفت جلو و صورت پیر زن میدید...
اصلا اصلا توان دیدن فیلم ترسناک ندارم...

آره مال خیلی وقت پیشه.
وای آره چقد ترسناک بود. من بیشتر اون موقع شوکه شدم
که نیکول کیدمن فهمید همه شون مردن. خودش بچه هاشو کشت و بعدشم خودکشی کرد.
وای اصلا یه حالی شدم.

الهه پنج‌شنبه 8 آذر 1397 ساعت 09:31

سلام اجی خوبی ماشالله هزار ماشالله از هر انگشت هات هنر میریزه تله کابینو من میترسم اجی رفتن ادم با خودشه برگشتنش با خدا یه وقت ممکنه وایسه هستن کسایی که میترسن از تله کابین اجی زیاد فیلم های اینجوری که حس ترس میاد سراغت نبین اجی البته باز هر جور خودت صلاح میدونی

سلام آجی. ممنونم. لطف داری.
نه تله کابین زیادم ترس نداره هاااا.
فیلمش خوب بود. آنچنان وحشتناک هم نبود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد